نقش یک رهبر
 
نقش یک رهبر  برایان تریسی یکی از مراجع بزرگ امریکایی در پیشرفت عامل بالقوه بشری و تاثیر سودآورشخصی است. او در آگاه کردن و القاء کردن ، یک قوه محرک است ، سخنرانی قابل با توانائی شگفت آور ، مستعد در کار ، برجسته و پایه برتر در انجام کار.
به گفته وی:توانائی شما در مذاکره کردن ، مکاتبه کردن ، تحت نفوذ قرار دادن و وادار کردن دیگران به انجام کارها قطعاً به هر چیزی که شما در زندگی انجام می دهید لازم الاجرا است. اغلب مردان وزنان برجسته در هر ناحیه کسانی هستند که با صلاحیت کامل تشریک مساعی می کنند و در مساعدت دیگران آماده خدمت هستند و هدفها و مقصودهای مهم را سازماندهی و آماده اجرا می کنند.

البته هر کس را که شما ملاقات می کنید از ارزشها ،عقیده ها و شخصیت ها، باورها ، ارزشهای فرهنگی ، عادات کاری ، هدفها ، آرزوها و رویاهای مختلفی برخوردار است . به خاطر همین اختلاف باور نکردنی در استطاعت مالی بشری نیز هنوز هم برای به انجام رساندن این گروهها به رتبه بالاتر به رهبران سیاسی بیشتر نیازمندیم ، خوشبختانه رهبران ساخته می شوند و زاییده نمی شوند.

شما می آموزید یک رهبر شوید توسط کارهایی که رهبران عالی دیگر قبل از شما انجام داده اند. شما در شغل یا مهارت خبره می شوید و سپس شما در درک انگیزش ها و رفتارها از انسانهای دیگر خبره تر می شوید .

شما بعنوان رهبر، صلاحیت های شخصی تان را با صلاحیت هایی از نوع دیگر در یکنواخت کار کردن گروه و در بروز جست وخیز و بروز انجام کار دسته بندی می کنید که همه اینها رقابت محسوب می شوند. حتی اگر گروه شما با شخص دیگر سازگار بود ، باید فوراً یک مجموعه جدید از مهارتهای قوه راهنمایی را پرورش دهید. برای تعیین کردن اینکه این مهارتها چه هستند شما لازم است بهترین اجرا در انجام کار گروه را در نظر بگیرید.

گروهها بطور کلی چهار مرحله را رعایت میکنند ، بطوریکه آنها بسوی رتبه بالای کاربرجسته توسعه پیدا کنند.

این مراحل عبارتند از : روش ،انقلاب جوی ،نمونه و اجراء

مرحله روش  خیلی مهم است ، شاید هم در موفقیت گروه بحرانی باشد.

توانائی شما در انتخاب اعضای گروه مناسب برای به انجام رساندن یک وظیفه شخصی یا شغل خاص نشانه ای از یک رهبر عالی رتبه است . اگر شما آدمهای نادرست را انتخاب کنید و بعد از آن یک گروه برنده بسازید  در وهله اول تقریباً غیر ممکن می شود.

درست مثل اینکه برنده شدن قهرمانان یا بازیکنان بی تخصص یا نامناسب غیر ممکن خواهد بود.

در مرحله روش اعضای گروه باهم جمع می شوند، در آنجا برای  مذاکره ، مباحثه ، عدم موافقت ، اظهارات شخصی به چیزهایی که دوست دارید یا دوست ندارید.

اتحادی دوستانه بین اعضای گروه ، در این مرحله به خصوص مباحثه و مکالمه ای که رخ می دهد ، ممکن است به نظر برسد وقت صرف شده ، اما این به طور حتم برای متحد کردن یک گروه واجب است .

یکی از مهمترین قابلیت های یک رهبر ، شکیبایی است و شکیبایی هیچ وقت به این حد لازم نیست که وقتی شما در این مرحله گروهتان را جمع بندی می کنید.

دومین مرحله تکامل گروه انقلاب جوی نامیده می شود.

انقلاب جوی شکل کوتاه شده لغت انقلاب مغزی است . در طول این مرحله وقتی گروه ، کسانی که از اعضا هستند با یکدیگر راحتند شروع به کار می کنند، هدفها و راههایی که نرفته اند را تنظیم می کنند ، با شیرجه به سمت بالا انجام وظیفه می کنند و با شغلشان پیش روی می کنند.

در طول مدت انقلاب جوی انسان درباره سهم دادن می آموزد که هر عضو بتواند آنچه را که در نظر دارد ( مقصودش ) را در گروه به انجام برساند .

سومین مرحله تکامل گروه نمونه نامیده می شود .

در این جا نمونه ها و مقررها در میان اعضای گروه برقرار شده ، بنابراین که هر کس در جایی که هست احساس امنیت و اعتماد به نفس می کند . همه اعضا می دانند چه در نتظار دارند و چگونه مقیاس می شوند و همه اعضا درباره مسئولیت هایشان و تعهد هایشان، نه تنها به شغل بلکه نسبت به یکدیگر به بهترین نحو آگاه هستند.

توانایی شما به عنوان یک رهبر در ترقی دادن ، میزان پیشرفت و کامیابی گروه قابل انتقاد است . 

چهارمین مرحله تکامل گروه اجرا نامیده می شود.

در تحلیل نهایی توانایی شما در بدست آوردن نتایج واقعاً دارای اهمیت است . نوع زندگی شما ، میزان ترفیع ، میزان درآمدها و احترام و اعتبار شما در میان همکاران و رؤسا توسط توانائی تان در انجام کار و رساندن دیگران به انجام کار اغلب تعیین کننده اصلی در کار سود آور گروه خواهد بود . لازم است که شما مراحل پیشرفت رااز همه جهت در گروه ترویج دهید.

* اولین کفیت، سهیم شدن ارزشهای زندگی است . شما می توانید توسط پرسیدن این سؤال این کیفیت را پرورش دهید.

"ارزشهای ما چه هستند؟"  یا " ما برای چه ایستادگی می کنیم ؟"

انسانها همانطور که کار می کنند وسیله ارزشها را فراهم می کنند آنها مهمترین چیزها را در نظر می گیرند . ارزشها معمولاً چیزهایی شبیه اینها می باشند :

بی عیبی – برتری – شایستگی – توجه کردن به مردم – سودمندی و هم سازی .

* دومین کیفیت گروه برتر ، سهیم شدن در هدف ماست .

به طور حتم ضروری است که هر کس در گفتگوی دلیل واقعی برای تشکیل گروه و نتایج اصلی که از آنها توقع دارند وقت صرف کند.

رهبرانی که می توانند تصویر زندگی را مجسم سازند برای آنها بطور حتم واضح است که چه می خواهند انجام دهند و در جستجوی چه هستند .آنها قادرند این دید ذهنی و قلبی و بدست آوردن آنها را به زبان آورند، مهم نیست که چه زمینه ای یا شخصیتی دارند با هم پیش بروند، هماهنگ با هم در جهت تحقق یافتن به تصورات . انسانها نمی توانند به هدفی دست پیدا کنند که نمی توانند ببینند، از طرفی دیگر حتی با اینکه ممکن است به نظر بیاید وقت تلف می کنید ، هر کس لازم است فرصت فراوان قبل از شروع کار داشته باشد به بحث و توافق در هدفهای اصلی که آرزو دارد بپردازد. بیشتر گفتگوها بر روی اهداف و مقصودها زمانی واقعی تر می شوند که گروه شروع به کار می کنند.

* سومین کیفیت سهیم شدن در فعالیت ها است .

هر کس می داند شرکت کردن در فعالیت ها شامل چه اهداف و مقصودهایی در گروه است . همچنین هر کس تواند آنچه که هریک از عنصرها از یکدیگر انتظار دارند را نجام دهد. تمام کارهایی که انجام شده اند به طور واضح در میان گروه تقسیم شده و هرکس نقش خود را در این جریان می شناسد .

* چهارمین کیفیت اجراء برتر گروه ها ست

این کیفیت را  سر گروه در هدایت گروه انجام می دهد. شما سر مشق برای دیگران می شوید. شما در جلوی آنها حرکت می کنید . شما مکرراً راهها را جستجو می کنید که اعضای گروهتان کارهایشان را آسانتر انجام دهند.

شما مسئولیت کامل را برای به انجام رساندن هدف می پذیرید. شما با احتیاط در حق تقدم های زمانی همراه می شوید و روی اعمالی که ارزش بالاتر دارند کار می کنید . شما هرگز از کسی کاری را نمی خواهید انجام دهد که خودتان نباید انجام دهید . شما یک رهبر هستید به همین دلیل مکرراً هدایت می کنید.

* پنجم و کیفیت نهایی اجراء برتر گروهها بطور مجزا یا جداگانه است به عنوان یک گروه .

آنها بطور مکرر ارزش ها و هدف هایشان را ارزیابی می کنند و همیشه از خودشان می پرسند ، در اجرای کار چطور هستید و چطور می توانند بهتر اجراء کنند؟

موقعی که آنها محصولات را در مرکز بازرگانی تولید می کنند و باور نکردنی و ممتاز استانداردها را به جا می آورند و دائماً در تلاش هستند که بهتر شوند.

هر وقت آنها مشکلی دارند، در بین گروه سوءتفاهم ها ، مشکل ها ، ارزشها ، هدفها ، فعالیت ها ، واگذاریها و مسئولیتها یشان را دوباره آزمایش می کنند . آنها با چیزهایی که درست هستند و کسانی که درست هستند در ارتباطند.

آنها با پیروزی بیشتر در ارتباط هستند تا از دست دادن .

گروهها اجرای برتر را توسط یک رهبر عالی که تعیین کننده شیوه عالی اجرائی است انجام می دهند. تمام عضوها توانائی هایشان را می شناسند که با یکدیگر هماهنگ کار کنند و همکاری کلید موفقیت هر یک از آنهاست .

شما می توانید حتی بوسیله یک شخص عالی تر و تنظیم استاندارد بالاتر و سپس بوسیله انجام هر چیز ممکن ، برای رسیدن به حد بالا در زندگی استاندارد شوید.

شما در گرفتن نتایج ماهر تر می شوید ، شما فرصتهای زیادتری خواهید داشت که توسط توانائی تان از دیگران نتیجه بگیرید و گروه را هدایت نمائید.

این کار امکان کارآیی بالا را به شما خواهد داد که حرفه تان سرعت بگیرد و سریع تر به انجام هدف بپردازید.